اعتدال! چه واژهی زیبایی؛ و چقدر پیچیده! پیچیده به این دلیل که حدس زدن مرز تعادل و میانروی، کار بسیار دشواری است. افرادی که «اعتدال» و «میانهرو» بودن را فراموش کردهاند و به «تندروی» گراییدهاند، خودشان با دست خودشان زندانی برای افکار خود ساختهاند.
من به اندازهی کافی در جامعهی نرم افزارهای آزاد ایران پرسه زدهام. با زیر و بم آن به قدر کافی آشنا هستم. همه نوع نظری را هم در آن شنیدهام. هم نظرات منطقی و قابل احترام، و هم نظراتی مانند این:
«…که کسانی که ویندوز کار میکنند یا محصولات اپل می خرند خنگ هستند. احمق هستند. جامعه برایشان مهم نیست. دزد هستند!…» و نظرات بسیاری از این قبیل… متاسفانه اغلب این نظرها را از دهان افرادی شنیدم که بسیار در جامعهی نرم افزارهای آزاد ایران فعال هستند…
راستش را بخواهید، این قضایا دور از ذهن نیست… چرا؟ فرضا، این چیزی بود که ریچارد استالمن درباره استیو جابز نوشت:
«…استیو جابز، پیشگام در ساخت کامپیوترهای جالب ولی زندان مانند، که آزادی را از احمقهایی که خواهانشان بودند میگرفت، درگذشت. یاد شهردار شیگاگو «هارولد واشنگتن» میافتم که درباره شهردار فاسد قبلی گفته بود: خوشحال نیستم که او مرده، ولی خوشحالم که دیگر زنده نیست…»
میدانید حرف بالا را در چه زمانی منتشر کرد؟ درست بعد از مرگ استیو جابز! زمانی که حتی بزرگ ترین رقبای جابز هم در حال تسلیت گفتن به خانواده اش بودند! وقتی رهبر یک جنبش چنین رفتاری دارد، چه انتظاری از دنباله رو هایش باید داشت؟
میدانم… ایدهی وجود نرم افزارهای آزاد، ایدهی زیبایی است. اما دنیای واقعی همیشه آنقدر زیبا نیست!
وقتی در خانه پدر و مادرتان با شلوارک زیر کولر نشستهاید، حرف زدن از آزادی نرم افزار برایتان خیلی راحت خواهد بود! اما وقتی مسئول یک شرکت چند ملیتی هستید (که هر ملیت هم قوانین خاص خود را دارند)، و چشم هزاران نفر کارمند و خانوادههایشان به شماست، آن موقع قضیه خیلی فرق خواهد کرد!
پشت لپتاپ مینشینید و چهار تا توییت راجع به آزادی نرم افزار مینویسید و در خیال خود فکر میکنید مرزهای تکنولوژی را جا به جا کردهاید؛ اما هیچ کدام از کمپانیهای کامپیوتری را نمیبینید که با سرمایهگذاریهای عظیمِ مالی و انسانی چگونه دست به تولید نرم افزارهای آزاد میزنند.
ممکن است بگویید آنها برای سود خودشان چنین کاری میکنند؛ همین حرف خودش جای بحث دارد، ولی فرض را بر این بگذاریم که این حرف درست باشد، آیا ایرادی دارد اگر در قبال خدمتی که میکنند سودی حاصل شان شود؟ هر کسی که نرم افزار آزاد تولید میکند (یا کلا هر محصولی را با زحمت به سرانجام میرساند) قرار است به نوعی از آن سود ببرد:
- یکی نرم افزار آزاد تولید میکند تا برای خود در جامعه احترام بدست بیاورد و رزومهی چرب تری داشته باشد. مواردی که شانس استخدام را در شرکتهای بزرگ بالا میبرد.
- یکی نرم افزار آزاد تولید می کند تا قسمتی از توسعهی آن بدست عموم انجام پذیرد و در هزینههای داخلی شرکت صرفه جویی کند (یکی از دلایل اصلی تولید نرم افزارهای آزاد توسط کمپانیهای بزرگ)
- یکی نرم افزاد آزاد تولید میکند تا آن بفروشد یا با ارائهی پشتیبانی برای آن سودی به جیب بزند…
هیچکس در زندگی کاری انجام نخواهد داد اگر بداند که هیچ سودی برایش ندارد! شما حتی نوشیدن یک لیوان آب را هم به دلیل فایدههایی که برای بدن تان دارد انجام می دهید. پس همه در این میان فکر سود و ضرر خود هستند. حتی خود fsf هم تاکید زیادی میکند بر اینکه آزادی نرم افزار ربطی به مباحث مالی ندارد و شما آزاد هستید از نرم افزارهای آزاد کسب درآمد کنید. ولی باز هم خیلی از طرفداران این جنبش وقتی یک کمپانی بزرگ، نرم افزار آزادی را تولید میکند، میگویند حتما برایش سودی داشته و به فکر منفعت خودش بوده است…. خوب معلوم است که برایش سودی داشته! مگر میشود غیر از این باشد؟ چطور است که خود fsf با این قضیه مشکلی ندارد ولی شما کاسه داغ تر از آش میشوید؟
حرف زدن خیلی آسان است. و آرمانگرایی حس خوبی دارد. مخصوصا وقتی مسئولیت خاصی در زندگی ندارید! اغلب افرادی که موقع حرف زدن از نرم افزارهای آزاد رگ گردنشان باد میکرد (که یکی از نمونههایش خودم بودم)، کم کم وقتی بزرگ شدند و با خرج خانه و زندگی و همسر و فرزندان و بدهکاری و وام بانک مواجه شدند، نظراتشان کمی عوض شد!
فکر میکنم تنها دلیل این موضوع، مواجه شدن با دنیای واقعی بوده است. دنیایی که در آن مسئولیت هایی زیادی به گردنشان است و با کمال گرایی راه به جایی نخواهند برد. دنیایی که در آن ممکن است بگویند گور پدر نرم افزار آزاد، شهریه مدرسهی بچهام را چکار کنم؟ دنیایی که در آن اولویتهای زندگی شام فردا شب و قبض برق است، و نه آزاد بودن یا نبودن یک برنامهی کامپیوتری!
خنده ام میگیرد از افرادی که کار روز و شب شان این است که در شبکههای اجتماعی به شما گیر بدهند که نگویید لینوکس، بگویید گنو/لینوکس!
وقتی از توروالدز درباره اسم «گنو/لینوکس» سوال میشود، این جوابی است که میدهد: «این اسم برحق خواهد بود اگر گنو خودش یک توزیع از لینوکس را بسازد. همانطور که اسمهایی مانند «ردهت لینوکس»، «سوزی لینوکس» یا «دبیان لینوکس» درست هستند. اگر شما توزیعی از لینوکس را بسازید، حق دارید که اسم دلخواهتان را روی آن بگذارید؛ ولی مسخره است اگر فکر کنید باید کلا همه جا «گنو/لینوکس» خطاباش کنید.»
من هم با تورولدز هم نظر هستم؛ «گنو/لینوکس» خطاب کردن چنین سیستمای به نظر مسخره است! به چه دلیلی باید مردم با چنین نامی آن را صدا کنند؟ فقط چون قسمتی از سیستم را پروژه گنو توسعه داده است؟ فکر میکنید این قسمت دقیقا چقدر بزرگ است؟ بخشهایی از یک توزیع لینوکس که توسط پروژه گنو توسعه داده شده بیشتر شامل جعبه ابزار کامپایلر و کتابخانههای وابسته به آن، و برنامههای پایهای ترمینال است. بقیه قسمتها اصلا توسط گنو توسعه داده نشده اند.
- مرورگرهای وب مثل فایرفاکس یا کروم
- مدیا پلیرها معروف مثل VLC
- اغلب تکست ادیتورها و آیدیایهای معروف (به غیر از ایمکس)،
- اغلب زبانهای برنامهنویسی (جاوا، پایتون، روبی و …)
- اغلب برنامههای ایمیل
- میز کارهایی مانند کیدیای، Xfce
- اغلب درایورهای سخت افزاری
- و این لیست ادامه دارد….
هیچ کدام از موارد بالا توسط گنو توسعه داده نشدهاند. حتی امروزه گنوم نیز تحت یک بنیاد جداگانه و با حمایت کمپانیهای بزرگ نرمافزاری در حال توسعه است. درست است که قسمتهای توسعه داده شده توسط گنو مهم و حیاتی هستند، ولی آیا بقیه قسمتها بدردنخور و بی فایده هستند؟ یک سیستم عامل ترکیبی از تمام این پروژهها و نرم افزارهاست. بنابر دیدگاه گنو، پس بقیه پروژهها هم باید بیایند و ادعا کنند که چرا اسمشان روی لینوکس نیست؟
کل این قضیه واقعا بچهگانه است که تمام جوانب منطقی و تکنیکال را رها کنیم و به جایش به مردم گیر بدهیم که نگویید لینوکس، بگویید گنو/لینوکس… اینقدر ظاهر یک موضوع برایتان مهم است؟ آیا مشکل موی جوانان ماست؟ اینکه اسم اش چه صدا کنید؟ تازه آن هم اسمی که به غیر از طرفداران گنو کس دیگری آن را به رسمیت نمیشناسد؟ به نظرم چنین چیزی جدا شدن از اصل، و چسبیدن به فرع است!
چیزی که آنها درک نمیکنند این است که نرم افزارهای آزاد قبل از پروژهی گنو نیز وجود داشتهاند. یادم هست کن تامپسون در یک مصاحبه میگفت ما آن قدیمها اصلا مجوز برایمان مهم نبود. همینطور کدها رو مینوشتیم و هرکس که دلش می خواست آزادانه از آنها استفاده میکرد. حتی بعضی از مجوزهای آزاد، قبل از انتشار GPL منتشر شده بودند. به عبارتی، پروژه گنو «شروع کننده» چیزی نبوده است!
تنها کاری که پروژه گنو انجام داده این است که در یک حرکت سیستماتیک و جامع، نظرات و تفکرات خود را مبنی بر اینکه «نرم افزار آزاد باید چگونه باشد» را اعلام کرده و با دنبال کردن آن به شکل عملی، این تفکرات را پیاده سازی کرده و برایش تبلیغ می کند. تفکراتی که اتفاقا همه با آن موافق نیستند. یعنی همه بر این قضیه توافق ندارند که نرم افزار آزاد، همان چیزی است که fsf میگوید! تفکرات مختلفی راجع به نرم افزارهای آزاد وجود دارد.
در سال ۲۰۱۵، گیتهاب یک گزارش از مجوزهای مختلف منتشر کرد. طبق این گزارش مجوزهایی مانند MIT و Apache و BSD و بقیه روی هم بیش از ۷۵٪ از مجوزهای آزاد را تشکیل داده بودند. در حالی که سهم GPL2 دوازده درصد و سهم GPL3 تنها ۸ درصد بوده است. یعنی خیلی از افرادی که نرم افزار آزاد تولید میکنند، مشخصا با دیدگاه گنو هم نظر نیستند و ترجیح دادهاند کدهایشان را با مجوزهای دیگری منتشر کنند. حتی توروالدز بارها اعلام کرده که لینوکس یا هیچ نرم افزار دیگری که بسازد را با مجوز GPL3 منتشر نخواهد کرد (برای نمونه، گیت).
چیزی که باید مشخصا در این نوشته به آن اشاره کنم، این است که من شخصا از طرفداران پر و پا قرص نرم افزارهای آزاد هستم. همچنین احترام بسیار زیادی برای بنیاد FSF قائل هستم. لباسی که الآن بر تن من است، هزینهی آن به کمک نرم افزارهای آزاد بدست آمده! مشکل من، طرفداران این جنبش است که به تندروی کشیده شده اند. کل این قضایا، من را یاد دیکتاتوریهای کمونیستی میاندازد. اینکه عدهای یک ایدئولوژی داشته باشند، و بخواهد به زور همه را مجبور به موافقت با آن کنند. اینکه بخواهند همه را یکسان و یکپارچه نمایند؛ و هر کسی که مخالفت کرد، یا احمق است یا خائن است یا دزد…
اینکه شرکتهای بزرگ کامپیوتری را دزد خطاب کنیم. شرکتهایی که کاری بیشتر از دریافت سود در قبال خدمات شان انجام نمیدهند. شرکت هایی که به جرات میتوان گفت جزو سالم ترین بیزنسها در تاریخ جوامع انسانی هستند! تنها کافیست مقایسهشان کنید با شرکتهای بزرگ نفتی، داروسازی، خودروسازی، ورزش و شرطبندی، صنایع غذایی… تا پی ببرید که شرکتهای کامپیوتری تا چه حد سالم هستند. واقعا کوته فکرانه است که فقط به صرف اینکه درآمد خوبی دارند، آنها را دزد خطاب کنیم.
واقعیتی را باید قبول کرد؛ همه انسان ها یک شکل فکر نمیکنند. همهی برنامهنویسها هم ایدههای یکسانی ندارند. تفاوت ایدهها، به خاطر حماقت یا خیانت نیست. دوست ندارید از محصولات اپل استفاده کنید؟ ایرادی ندارد، انتخابتان مورد احترام است. ولی کسانی که آنها را میخرند را دزد و احمق خطاب نکنید… دوست ندارید در اینستاگرام عضو شوید، ایرادی ندارد… ولی کسانی که عضو هستند را خائن آزادی خطاب نکنید. اینقدر زور نزنید که ایدهی خود را تحمیل کنید. همه قرار نیست با شما موافق باشند.
در نهایت نتیجهای که به آن رسیدم این است که تندروهای این جنبش، آنقدرها که خودشان فکر میکنند نرم افزارهای آزاد برایشان مهم نیست. مهم تر از آن، «حس»ای است که به آنها دست میدهد! این حس که در یک جایگاه اجتماعی خاصی هستند! اینکه از بقیه بیشتر میفهمند! اینکه عضو یک اقیلیت خاص هستند! و هر کس هم با آنها مخالفت کند دلیلش این نیست که شاید نظرش متفاوت باشد... نه... آنهایی که مخالفت میکنند قطعا احمق و کوته فکر هستند... و ما از آنها بالاتریم! از آنها بهتریم!سخن آخر
هیچ ایدهای را تا بینهایت دنبال نکنید. هیچ رهبر، یا کلا هیچ شخصی را آنقدر برای خود بالا نبرید. بدانید که آرمانگرایی در این دنیای پیچیده جایی ندارد و باید آمادهی تنوع افکار و عقاید باشید.
با شکم برآمده، روحیه ای پر از استرس و تنها، تا ۳ صبح پشت یک صندلی نشسته ایم و کد میزنیم و فکر میکنیم که شق القمر کردهایم. حرفهی ما تنها یکی از هزاران حرفهایست که روزانه در دنیا پیگیری میشود. خود بزرگ بین نباشید. نقش شما در این کرهی خاکی بسیار کوچکتر از آنی است که فکر میکنید. اینقدر حرس و جوش نزنید!
پی نوشت:
قبل از نوشتن این مطلب، میدانستم که برخورد تندی با آن خواهد شد. چه در قالب کامنت، و چه در شبکههای اجتماعی. از دوستان عزیز خواهش میکنم قبل از ارسال بازخورد، به مباحث زیر توجه کنن:
- اینکه آقا استالمن درست بعد از مرگ استیو جابز چنین حرفی زده، تقصیر من نیست. ایشون واقعا گفته این هارو.
- اینکه توروالدز نظرش راجع به واژه گنو/لینوکس چی هست تقصیر من نیست.
- اینکه من میگم بقیه نرم افزارها هم به اندازه گنو در یک توزیع لینوکس سهیم هستن، از روی هوا نیست. فقط اندازه کد بیس کروم و فایرفاکس رو شما در نظر بگیر…
- اینکه توروالدز میگوید که نمی خواهد هیچ برنامه ای رو با مجوز GPL3 منتشر کند بازهم تقصیر من نیست.
- اینکه گیت هاب، به عنوان بزرگ ترین مرکز نرم افزارهای آزاد میاد میگه سهم مجوزهای گنو نسبت به بقیه خیلی پایین تره به من ربطی نداره.
این حرف ها همه واقعا گفته شده. این نظرات اعلام شده. این آمار و ارقام به شکل عمومی در دسترس هست. هیچکدام اون ها رو بدون فکت یا مدرک بیان نکردم. اینکه ممکنه این مدارک موافق نظر شما نباشه، اون بحث دیگری دارد. اما خواهشا قبل از نوشتن بازخورد، به این مباحث هم توجه کنید.
من هم مثل شما طرفدار نرم افزارهای آزاد هستم، فقط ممکن است نقطه نظراتم در اینباره با شما متفاوت باشد. من وقتی به نرم افزار آزاد فکر میکنم، در ذهنم چیزهایی مثل MIT یا BSD تداعی میشود که آزادی های بیشتری به نسبت مجوزهای گنو در اختیار افراد میگذارند. گنو برای حفظ و پایداری آزادی، مجبور است محدودیت هایی اعمال کند. من فکر میکنم اعمال این مدل محدودیت ها – هر چند با هدف مثبت – خودش نوعی سلب آزادی و انتخاب از افراد است.
اینها زاویه دیدهای متفاوت نسبت به یک موضوع واحد هستند. هیچ اشکالی ندارد که افراد نظرات مختلف داشته باشند. همچنین من در نوشتهی بالا از هیچ شرکت یا کمپانی بخصوصی نه طرفداری کردم و نه بر ضد شون صحبت کردم. سیاست های هر کمپانی به خودش مربوط هست. من مثل بقیه با یک سری از سیاست هاشون مخالف هستم و یک سری دیگر موافق. من فقط یک مشتری هستم، در جایگاهی نیستم که برای کمپانی های بزرگ تعیین و تکلیف کنم. اگر از محصولاتشان خوشم نیاید، آن ها را نمیخرم. به همین راحتی.
بنابراین قبل از نوشتن چیزی، از روی پشت صندلی بلند بشید، یک لیوان آب بنوشید، یک مقداری هوا بخورید، و بعد که کمی عصبانیت تان (!) فروکش کرد بازخورد خود را بنویسید.
نظرات
comments powered by Disqus